فیلم |
کارگردان |
زمان اکران |
تاریخ ساخت |
آدمکش
|
رضا کریمی |
مهر ???? |
???? |
زندگی با چشمان بسته
|
رسول صدرعاملی |
ـــــــــــ |
???? |
شبانه روز
|
کیوان علیمحمدی و امید بنکدار |
شهریور ???? |
???? |
کیمیا و خاک
|
عباس رافعی |
نیمه دوم ???? |
???? |
لطفا مزاحم نشوید
|
محسن عبدالوهاب |
عید فطر (بعه از اکران فیلم فاصله) |
???? |
مردی که گیلاس هایش را خورد!
|
پیمان حقانی |
ـــــــــــــــ |
???? |
کلمات کلیدی:
بهداد: فیلمسازی که این حرف رو به شما زده بیجا کرده، فیلمنامه هنوز تو خونمه... زمانی که فیلمنامه رو به من داد، یک فیلمنامه 16 قسمتی سریال دستم بود که باید تمومش میکردم، از اون خواستم یک هفته بهم فرصت بده، اما بعد از سه روز زنگ زد که فیلمنامه رو بفرست. گفتم: شما که گفتی یک هفته فرصت دارم؟ گفت: نه، نمیشه... منم گفتم فیلمنامه رو انداختم سطل آشغال... این رو به دلیل بدقولی که کرده بود گفتم وگرنه دلیلی نداره این کار رو بکنم، بعدها رضا کاهانی(کارگردان فیلم آدم) به من گفت که همون فیلمساز که الان اسمش در ذهنم نیست گفته، هر جا باشه پشت سر حامد بهداد این قضیه را حتما عنوان میکنه.
سینمای ما گنجایش چنین رفتاری رو داره؟ چقدر این کار پذیرفته شده است؟
بهداد: پذیرفته شده نباشه... من آنقدر کارهای پذیرفته نشده انجام دادم که این چیزی نیست. من هراسی ندارم. اگه فیلمنامه رو دور انداخته بودم حتما میگفتم، اما هنوز دارمش. همون کار خوابید و اصلا به سرانجام نرسید، خود تهیهکننده تعطیل کرد، اون فیلمساز، فیلمسازی بلد نبود... کدوم فیلمساز؟! فیلمنامه آقای ناصر تقوایی رو انداختم سطل آشغال یا بیضایی؟! اینها رو به این دلیل میگم که بدونه، فیدبک شایعهای رو که درباره من ساخته تا کجا کشیده شده.
مدتی است بازیگران ما هنرهای دیگهای از خود نشون دادن ، شما هم خوندن رو تجربه کردی؟
بهداد: به شما پیشنهاد میکنم حتما کار رو گوش کنید، بعد حتما متوجه خواهید شد که این کار صرفا در ازای شهرتم نیست، هر چند من نه بازیگر معروفی هستم و نه چهرهام. من فقط متخصص بازیگریام، تکنسینشم... حامد بهدادشم...حتما تایید میکنید که خوانندگی من در گروه دارکوب، هیچ ربطی به بازیگری من نداره و باز مربوطه به تواناییهای من، در ضمن تواناییهای دیگهای هم در حوزههای دیگه دارم که در وقت مناسب در خدمت شما هستم حتی مثل همین مصاحبه کردن.
بهداد از نوع دوم
در چه روز و چه سالی به دنیا آمدی؟
بهداد: 26 آبان ماه سال 1352.
با برادرت حسام چند سال اختلاف سنی داری؟
بهداد: او دو سال از من کوچکتر است.
حامد بهداد را چهطور معرفی میکنی؟
بهداد: یک بیقرار مهیج و یک سرگردان رو به ترس، اگر به قرار ننشیند و اگر به آرامش نرسد.
این بیقراری از کجاست؟ این انرژی که وقت حرف زدن خرج میکنی؟
بهداد: بیقراری از آینده است و این انرژی برای حرف زدن، باید داشته باشی و باید صرف کنی.
راه درآمدی غیر از بازیگری داری؟
بهداد: هیچگاه نتونستم غیر از بازیگری از راه دیگه کسب درآمد کنم، امتحان کردم ولی نشده.
زندگی...
بهداد: تنها چیزی که باید به خاطر آن مرد.
مشهد و امام رضا(ع)؟
بهداد: مشهد که محل تولد، از کودکی عاشق حیاط و پرندههای حرم امام رضا(ع) بودم.
آخرین حضور جلوی دوربین؟
بهداد: فیلم سینمایی «دلخون».
گفتگو؟
بهداد: فقط با مجلات تخصصی.
خانوادهسبز...
بهداد: پیشتر دوست نداشتم با مجله شما مصاحبه کنم، تنها از این جهت که مجله متخصصی نیست چون با هیچ مجله غیرتخصصی حرف نمیزنم. هر چند با هرمز شجاعیمهر دوستی دارم. موفق باشید.
کلمات کلیدی:
بهداد: دخالت نه ها !... همه میتونن نظر بدن.
ولی تخصص هم لازمه...
بهداد: بله، که البته بیشترشون، حتی بزرگ بزرگشون هم نداره.
با این اوضاع فکر میکنی هنر بازیگری در ایران به کدام سمت و سو کشیده میشه؟
بهداد: متاسفانه به سمت جهانی شدن نمیره... خوشا به سعادت بازیگرانی که امکان یافتن تا جهانی بشن. از خداوند متعال طلب میکنم که توفیق نصیبشون کنه و امیدوارم شکست نخورن. میخوام که آنها باعث افتخار ما ایرانی بشن. مگه آقای رضازاده نشد، یا همین هادی ساعی، علیرضا سلیمانی، علیرضا سوختهسرایی، علیرضا حیدری و... یا این همه المپیادهای علمی که بچههای ما مقام کسب میکنن. دولت باید به ما کمک کنه و مارو ساپورت کنه تا ما هم افتخار کسب کنیم. چند روز پیش با پرویز پرستویی صحبت میکردیم، ایشون میگفت: «هر چه دقیق میشم میبینم که بازیگرهای اونوری کار خاصی نمیکنن...» راست میگه. حالا آقای پرستویی انسان ماخوذ به حیاییه، اینو محکم نمیگه، اما من اینو محکم به شما و غول منتقدها میگم، که بازیگرهای اونوری کار خاصی نمیکنن جز استثناهاشون. امکانات اونها با ما قابل مقایسه نیست.
غیر از بازیگری، در زمینه کارگردانی و فیلمنامهنویسی و... هم همین نظر رو داری؟
بهداد: نه خیر... اونجا اوضاع خیلی بهتره... در زمینه فیلمنامهنویسی آزادی فرهنگ، آزادی قلم، بیان و دمکراسی تقریبا واقعیتری حکمفرماست، هم فیلمنامهنویسی هم کارگردانی از نظر تیم و پول و شرایط خیلی بهترن.
و محتوا چهطور!؟
بهداد: همه چیز... با وجود اینکه مجله شما تخصصی نیست، اما دوست دارم حرفی کاملا تخصصی بزنم. بازیگری و تکنیکهای عمیق شدن و تمرکز در بازیگری از خاور دور به دست میاد. از فضای شرق، از هند، از یوگا، از تنفس صحیح و تغذیه صحیح. عقل سالم در بدن سالم و اینها همه برخواسته از فرهنگ و تمدن قدیم شرقی است. بازیگری مثل آدمیزاده، همان طور که میدونید شرق مهد تمدن بوده و هست، مهد معرفت و بازیگری نیز هست و بازیگری آگاهی است به بدن، آگاهی است به مفاصل، در کل ما آدمهای مشرق زمین آدمهای تکنیکی و تکنسینهای درجه یکی هستیم.
رک بودن خصیصه بدی هم نیست و حامد بهداد شهره است به این خصلت. اما بعضی اوقات عواقبی داره. مثل اینکه فیلمنامه رو پاره میکنید و بعد به فیلمساز رک میگویید...
در ادامه بخوانید
کلمات کلیدی:
بهداد: من بازیگری نیستم که بتوانم تا انتها بیننده را حفظ کنم، درسته که خودم میگم من سلطان همه بازیگرام... شاخ سینمام... اما اینو میگم که یه چیزی گفته باشم ، جلب توجهی کرده باشم، همین. فیلم «مجنون لیلی» هم اتفاقی شد... من و قاسم جعفری پیشتر رفاقتی داشتیم... در فیلم همسفر برایش بازی کرده بودم هر چند فیلم بسیار بدی بود، اما قاسم رفاقتش با من موند بعدها هم خیرش به من رسید... بارها و بارها برای همه سریالهایش از من دعوت به کار کرد، که نشد تا رسید به «مجنون لیلی». من به همون سکانس هم راضیم خدا رو شکر. زندگی کردم. ارتزاق کردم. اگه شهرته، اگه پوله، اگه توفیقه اگه هرچی ...
این اعتماد به نفس یا غروری که داری از کجا ناشی میشه؟ همه به بازی خوب بهداد اذعان دارند و تایید میکنن، ولی لزوم این تکرار و تایید از جانب خودش چیه؟
بهداد: معتقدم این تعریف رو خودم باید کنم نه دیگران. همه جا بر عکسه. میگن بگذارید دیگران از شما تعریف کنن، خودت تعریف نکن. اما من میگم نه! لطف کنین، دیگران از من تعریف نکنن، بگذارید خودم از خودم تعریف کنم. چرا؟! چون من وکیل کار خودم هستم، چون خودم بهتر بلدم از کار خودم دفاع کنم، شما ادله دفاع از کار منو نداری، شما نمیدونی چرا من بازیگر خوبیم، چرا بازیگر بدیم، اما خودم میدونم.
و این موضوع دشمنتراشی نمیکنه؟
بهداد: دشمن و بدخواه زیاد داشتم، اما چرا سوءتفاهم وقتی صداقت یار منه؟!
پس با این حساب باب نقد هم بسته میشه، چون هیچکس به چرایی خوبی و بدی کار دیگری واقف نیست؟
بهداد: چرا... مگه میشه بینقد... اگر من در این باره یا در مورد خودم نظر میدم چون کارم رو بلدم، درسش رو خوندم... شما نقدی نداری به بازیگری... خود بازیگر هم نمیتونه بازیگر دیگری رو نقد کنه.
منظورم خودم نبود... انتقاد از دیدگاه منتقدین.
بهداد: به هرحال نقد وجود داره، آنها میتونن نقد کنن. نظر من درباره خودم اینه...
ما مراسمی داریم در باب نقد... آنها به من میگویند: «آقا تو متوهمی، تو بیمار روانی هستی، دیوانهای» من جواب میدهم: «بله، درسته... نظر شما محترمه... ممکنه من دیوانه باشم، اما منم، همه چیز منم، منم که این طوری بازی میکنم، آقا شما برو جلو دوربین بازی کن، بعد ببین من چهطور نقدش میکنم.» شمای نوعی میتونی نقد کنی، میتونی ایراد بگیری، میتونی بدی یا خوبی بگویی اما من نمیپذیرم... اما شده در یک مناظره استاد سمندریان منو نقد میکنه، از ایشان خوبش رو میپذیرم و حتی بدش رو، چون صاحبنظره اما آقایی که حوزه تخصصش در بازیگری عمیق نیست چهطور میتونه نظر جدی و درستی داشته باشه.
این حرف رو قبول دارم که هر کی با هر مدرکی نمیتونه دخالت کنه
در ادامه بخوانید
کلمات کلیدی:
بهداد: شما به عنوان یک انسان، موجود صددرصد انتخابگری نیستی، انتخاب تو در حد همراهیه. تو اگر انتخاب کنی و اختیار کنی که هر آنچه باد میوزد، میوزم، هر آنچه آب میرود، میروم، یعنی همراه طبیعت شدی. چون گردشی که پروردگار و جهان هستی برای تو در نظر گرفته باید همراه باشی. اگر مقاومت کنی با فشار زندگی روبهرویی و اگر رها کنی و اختیار کنی که مقاومت نکنی مثل یک گهواره تو را در آغوش خواهد گرفت.
خب این اختیار که خود جبره!؟
بهداد: من آدم جبرگرایی هستم و اصولا مقدار اختیارم همینه که مقاومت نکنم. آنقدر اختیار دارم که بپذیرم، پس میپذیرم. تو باید قدرت پذیرشتو بالا ببری. همین. به این میگن اختیار. حالا میتونی اختیار کنی نپذیری تا بیشتر زجر بکشی...
در کار هم همین طور هستی؟
بهداد: این اتفاق باید هوشمندانه بیفته.
یعنی وقتی فیلمنامهای
برایت میفرستند، همراه میشی و
میپذیری؟ هر قدر هم ضعیف باشه؟
بهداد: اگر با فیلمنامه همراه بشی، باب تخیل باز میشه، تصاویر رو میبینی، بوها رو استشمام میکنی و صداها رو میشنوی. به هر حال تا یه حدی باید اعتماد کنی و این اعتماد خودش تولید خواهد کرد و بعد تو به آن اضافه میکنی.
پس بیشتر از آن، به خودت اعتماد میکنی؟
بهداد: گاهی اوقات به خودم، بله... ولی در کل به جریانات و به اتفاقات اعتماد کردن. البته گاهی با فیلمنامه ضعیف همراه میشوم و گاهی با فیلمنامه قوی مثل «لبه پرتگاه» آقای بیضایی که حتی قراردادم بستم، همراه نمیشوم.
برای همین در فیلمی مثل «مجنون لیلی» بازی کردی؟ همه معتقدند کار، فیلمنامه ضعیفی داشت که شاید درحد بازیگری مثل بهداد نبود
درادامه بخوانید:
کلمات کلیدی: